post

سفرنامه لائوس

سفرنامه لائوس را که شروع کردم به نوشتن ، برای خودم همه چیز مجددا تداعی شد. قبل از این که فراموش کنم ، از آژانس پلیکان پرواز آسیا باید تشکر کنم. این آژانس به عنوان مجری تخصصی تورهای جنوب شرق آسیا ، بهترین تور را برایمان فراهم کرد.

مقدمات سفر

بیست و دو سالگی ازدواجمان بود. منتظر فرصتی بودم که این همه سال خوشی را کنار همسرم جشن بگیرم. ما سختی ها و شادی های بسیاری را با هم تجربه کرده بودیم. با توجه به بودجه و تمایلمان ، آژانس پلیکان پرواز آسیا ، لائوس را بهمان پیشنهاد داد. البته دوست داشتیم در کنار لائوس ، به کامبوج و ویتنام هم برویم که ، این سفر از بودجه ما بالاتر بود.

برنامه ریزی

نهایتا برنامه سفر ما چهارده روز شد. سفر به بانکوک در ابتدای سفر و بعد سفر به لائوس و سپس بازگشت به تایلند. فصل سفر ما ، لوسیزن بود.

برای شروع ، ابتدا برای ویزای تایلند اقدام کردیم . بلیط و هتل رزرو شد. بچه ها را به اقوام سپردیم و چمدان را بستیم . روز شروع سفر به فرودگاه رفتیم.

پرواز به سمت بانکوک

ارز مسافرتی را فراهم کردیم . عوارض خروج از کشور را هم پرداختیم و پروازمان به سمت بانکوک شروع شد. برای رسیدن به نونگ خای که مرز لائوس و تایلند است، باید با قطار رهسپار می شدیم. قیمت قطار مناسب تر بود. اگر شانس می آوردیم ، برای همان شب می توانستیم بلیط قطار به نونگ خای بگیریم. اگر نه برای فردا باید بلیط می خریدیم. من همیشه اهل ریسک کردن بودم. به امتحان کردنش می ارزید.

دلارها را در فرودگاه چنج کردیم . سیمکارت هم خریدیم که اینترنت داشت. سیمکارتی که خریده بودیم ، حتی در وین تیان هم آنتن می داد.

 رسیدن به نونگ خای

با یک بررسی متوجه شدم که بهترین قطار برای رسیدن به نونگ خای، خط ۶۹است. هشت شب از بانکوک به نونگ خای رهسپار شدیم که ساعت ۷ صبح رسیدیم. ما بلیط کلاس دو خریداری کردیم که قیمت مناسب تری داشتند. تخت های بالایی ارزان تر بودند. تخت ها در یک ردیف قرارداده شده بودند.

گشت و گذار در بانکوک

تا شب زمان زیادی داشتیم . برای گذراندن زمان به مرکز خرید ترمینال ۲۱ رفتیم. طبقات مرکز خرید ، به سبک کشورهای مختلف ساخته شده بود. یک طبقه ژاپنی ، یک طبقه فرانسوی و … . وسایل را در بخش امانات قرار دادیم و به بازدید رفتیم. ناهار را در سلف سرویس خوردیم  انصافا عالی بود. بستنی هم به عنوان دسر خوردیم.

برای گشت و گذار راحت تر، کفش تابستانی از دستفروش ها خریدیم. به ایستگاه قطار رسیدیم و منتظر ماندیم.

 قطار به سمت نونگ خای

قطارمان به ایستگاه رسید. ساک و وسایل را تحویل دادیم و سوار شدیم. تختها به شکل صندلی روبروی هم قرار داده شده بودند. بعد از مدتی که قطار به راه افتاد، تخت ها برای خواب مهیا شدند. متاسفانه قطار سه ساعت تاخیر داشت . به نونگ خای رسیدیم . برای اینکه کمی سرحال شویم ، قهوه گرفتیم . برای رفتن به لائوس ، پماد ضد حشرات خریدیم . شما هم حتما خریداری کنید. با توک توک به گذرگاه مرزی رهسپار شدیم. ویزا را با صحبت کردن گرفتیم. متاسفانه به دلیل تشابه اسم ایران و عراق ، برای گرفتن ویزا زمان گذشت. ولی به ایرانی ها ویزا می دادند.

مراحل صدور ویزا یک ساعتی زمان برد.

ورورد به لائوس

از طریق آژانس پلیکان پرواز آسیا ، هتل پونه پوسوت را رزرو کرده بودیم. در عین حالی که هتلی مناسب است ، قیمت خوبی داشت. به هتل ترانسفر  شدیم. هتل خیلی تر و تمیز بود.

به اتاق رفتیم. استحمام کردیم و کمی استراحت. وین تیان شهری دیدنی است. پایتخت کشور لائوس و قطب اقتصادی آن. شهری کوچک است . اما جاذبه های بسیاری دارد.

شروع کردیم به پیاده روی ، به رستورانی فرانسوی رسیدیم. با آنکه قیمت غذاهایش ارزان نبود. اما بسیار خوشمزه بود. پس از ناهار به پارکی رفتیم که کنار رودخانه بود. در پارک ، بازار سنتی هم بود. کلی صنایع دستی رنگارنگ در این بازار بود. لباس های قیمت های گرانی داشتند . چون وارداتی بودند. اما شال های بسیار زیبایی داشتند که دستباف بودند. حتما از آنها خرید کنید.

دیدار معابد و رفتن به شهر لوانگ پارابانگ

صبح روز بعد ، به دیدار معابد و اماکن باستانانی وین تیان رفتیم . جاذبه های گردشگری وین تیان ، همین معابد هستند. دیدنی های وین تیان را در یک روز می توان دید. وقت اضافه آورده بودیم . به موزه یادگار جنگ ویتنام رفتیم . به معبدی رفته بودیم که درختی بسیار تنومند در آن بود. در آنجا یک هنرمند آمریکایی بود که سیاه قلم می کشید و چه هنری داشت. غرق لذت شده بودیم.

به لوانگ پرابانگ رسیدیم

شب ساعت ۲۱ از وین تیان به سمت لوانگ پرابانگ براه افتادیم. صبح زود به لوانگ پرابانگ رسیدیم. درست است که فاصله بین دو شهر در حدود ۴۵ کیلومتر است. اما تا صبح طول کشید. همسفرانمان تعدادی جوان بودند. به لطف حضور آنها ، جو اتوبوس بسیار شاد بود. تا مدت ها سرگرم بودیم و به کارهایشان می خندیدیم. صبح که به ترمینال رسیدیم ، برای خودمان کمی خوراکی خریدیم.

  لوانگ پرابانگ

لوانگ پرابانگ ، شهر باستانی لائوس است. این شهر تحت حمایت سازمان یونسکو قرار گرفته است. ساخت و ساز در خارج از محیط شهر ، ممنوع است. تا به حال شهری به این حد آرام ندیده بودم . آب و هوای لوانگ پرابانگ کوهستانی و خنک است.

توک توک کرایه گرفتیم و به میدان اصلی شهر رفتیم. هتلمان در لوانگ پرابانگ ، ویلا ماری نام داشت. هتلی کوچک و بی نهایت زیبا بود. خدمه بسیار محترم و مودب بودند و مهربانی می کردند. صبحانه مان را در بالکن هتل صرف کردیم. هتلمان کنار رودخانه بود. از دیدن منظره بی نهایت لذت بردیم.

 

گشت در لوانگ پرابانگ

لوانگ پرابانگ شهر کوچکی است. مشابه وین تیان ، گشت و گذار در آن آنچنان طول نمی کشید. در گوشه و کنار شهر ، معابدی بودند که راهبان در آن مشغول عبادت بودند. شهر بسیار آرام و ساکت بود.

صبح زود راهبان راه می افتادند و از مردم صدقه دریافت می کردند. صدقه ها در واقع غذا بودند. اگر بیشتر از نیازشان از مردم صدقه دریافت می کردند ، به فقرا خیرات می کردند. خوانده بودم که برنج و شکلات بهتر است. با همسرم صبح زود روز بعد ، شکلات بردیم و صدقه دادیم.

ناهار را خوردیم . غذاهایشان گاهی باب میل نبود. همسرم بیشتر تخم مرغ و کالباس خورد. اما من غذایی گیاهی خوردم که فوق العاده بود.

شاپینگ استریت لوانگ پرابانگ

مشهورترین خیابان لوانگ پرابانگ ، شاپینگ استریت نام دارد. در انتهای خیابان ، بازاری سنتی وجود داشت . انواع دکه های غذا وجود داشت. قیمت هایشان بسیار مناسب بود. غذاهای غربی و لائوسی در آنها به فروش می رسید.

موزه تاریخ لائوس هم در همین خیابان وجود داشت. موزه در گذشته ، قصر پادشاه بود. معبدی در حیاط برای عبادت وجود داشت. در امتداد خیابان ، معبد دیگری هم بود.

روی رودخانه لوانگ پرابانگ ، دو پل وجود داشت که برای عبور و مرور از آنها ، باید هزینه پرداخت می کردید.

محل تقاطع دو رودخانه لوانگ پرابانگ ، بهترین جایی بود که دیده بودم . غروب بی نظیری داشت. فضایی رمانتیک به وجود آورده بود.  متاسفانه بر اثر طغیان رودها و سیلاب ، پل ها هر سال آسیب می دیدند.

 تور مکونگ دلتا

ساعت ۷ صبح کنار اسکله جمع شدیم . سوار قایق شدیم . روی رودخانه مکونگ به راه افتادیم . نسیم خنکی می وزید. یک ساعت روی رود بودیم و به تماشای پرندگان مشغول شدیم. به روستای کوچکی رسیدیم . در آنجا مردمان محلی طرز بافت شال ها را آموزش می دادند. تعدادی شال زیبا خریدیم. یک ساعت در روستا بودیم و به سمت غار بودایی که روی صخره ای بود رفتیم . باید چند هزار پله را بالا می رفتیم تا به غار اصلی برسیم.

سپس به دهکده ای رفتیم که از فیل ها نگهداری می کردند. ناهار را در آنجا خوردیم . برنج و مرغ و غذای گیاهی سفارش دادیم. بعد از غذا سوار فیل عظیم الجثه ای شدیم که تجربه ای عجیب بود. وقتی از فیل پیاده شدیم ، برای تشکر از فیل تعدادی موز دادیم تا بخورد.

ساعت شش عصر به هتلمان بازگشتیم.

 بازگشت به بانکوک برای رفتن به چیانگ مای

بهترین ره برای رسیدن به بانکوک پرواز بود. چون بتوانیم بیشتر در بانکوک باشیم و خرید کنیم. چیانگ مای شهری قدیمی و غنی است. برای توریست ها این شهر حسابی شناخته شده است. شهر چیانگ مای در ۷۰۰ کیلومتری بانکوک در شمال تایلند واقع شده است. آب و هوای چیانگ مای ، معتدل و بارانی است. غالبا این شهر خنک است. اما در تابستان بسیار گرم است.

در چیانگ مای هتل ها، رستوران ها و تفریح گاه های ارزان و خوب زیاد است. شهری است که غذاهای بسیار خوش طعم دارد.

قسمت قدیمی شهر در مرکز واقع شده است. جذابیت تاریخی بسیاری دارد.

هتلمان ، گریس هوز بود. هتلی بسیار خوب با مهمان نوازی مثال زدنی.

گشت و گذار در چیانگ مای

در این شهر معابد مذاهب مختلف وجود داشت. خیلی شهر جالبی است. مردم با فرهنگش با صلح در کنار هم زندگی می کنند.

برای گشت و گذار ، موتور کرایه کردیم. نقشه ای فراهم کردیم که به همه جا سر بزنیم.

با موتور به معابد مختلف سر می زدیم . راهبان چیانگ مای ، مسن بودند. در یکی ازمعابد ، ورورد خانم ها را ممنوع کرده بودند. نمی خواستم داخل شوم اما همسرم اصرار کرد که برو . رفتم و عکس گرفتم. داخل معبد چیز خاصی نبود. اما ورود خانم ها به علتی ممنوع شده بود.

شب هنگام به نایت بازار رفتیم . قیمت کالا انصافا بسیار پایین بود. رقص های محلی در آن انجام می شد. موسیقی زنده نواخته می شد. دنیایی بود برای خودش.

با موتور به همه جا سر زدیم . به معابد مختلف ، دیوار باستانی هم رفتیم.

 قبیله گردن درازها

قبیله گردن درازها ، برمه ای هایی بودند که بنا به دلایلی به تایلند مهاجرت کرده بودند.

لیدر میگفت ، این رسم ، بنا به دلیل محافظت در برابر حیوانات یا زیبایی زنان به وجود آمده است. زندگی مردمان این قبیله بسیار ساده بود. آنها به پیشرفت های خاصی دست پیدا نکرده بودند. از راه صنایع دستی امرار معاش می کردند. شال های دستباف زیبایی می بافتند که خریدیم.

پس از آن به سمت غاری راه افتادیم . در غار ، تعدادی ساختمان و معبد هم بود. در راه قطعات سنگی به شکل حیوانات بود که پای آنها، نذورات قرار داده بودند. از یک جایی به بعد دیگر امکان ادامه مسیر نداشتیم. ناهار خوردیم و به چیانگ می بازگشتیم.

بازگشت به بانکوک و ایران

سه روز در چیانگ می بودیم . وسایل را جمع کردیم . با اتوبوس VIP به سمت بانکوک به راه افتادیم. اتوبوس بسیار مجهز بود. با چای و قهوه ازمان پذیرایی می شد. در مسیر برای شام توقف کردیم. پس از ده ساعت به بانکوک رسیدیم. به فرودگاه رسیدیم و رهسپار ایران شدیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *